بادی که بموسم بهار وزد: باد بهاری بآبگیر برآمد چون رخ من گشت آبگیر پر از چین. عمارۀ مروزی. گرمای حزیران را، مر سردی دی را مر باد بهاری را، مر باد خزان را. ناصرخسرو، اندیشۀ فاسد. (ناظم الاطباء)
نسیم بهار. (ناظم الاطباء: باد). رجوع به باد بهاران شود، خیال فاسد و اندیشۀ تباه کردن. (آنندراج). رجوع به باد در سر کردن، باد در سر داشتن، باد در سر افکندن، باد سنجیدن، باد در کلاه داشتن، باد در کلاه افکندن، باد در کلاه بودن، باد در سر شدن و باد شود