جدول جو
جدول جو
Ads

معنی آشوفتن

تصویری از آشوفتن
تصویر آشوفتن
آشوفتن
پریشان شدن، آشفته شدن، شوریده شدن، آشفتن، شوریدن، بشولیدن، پشولیدن، پریشیدن، پژولیدن، برهم خوردن
به هم برآمدن، برای مثال نه مردی بود خیره آشوفتن / به زیراندرآورده را کوفتن (فردوسی - ۴/۲۶۳)
فرهنگ فارسی عمید