معنی انگیزنده - فرهنگ فارسی عمید
معنی انگیزنده
- انگیزنده
- برانگیزنده، تحریک کننده، وادار کننده
تصویر انگیزنده
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با انگیزنده
انگیزنده
- انگیزنده
- نعت فاعِلی از انگیزیدن، انگیختن، تحریک کننده. محرک، دیده نشدن هلال در آخر ماه. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
برانگیزنده
- برانگیزنده
- باعث، وادار کننده، تحریک کننده، بپا دارنده
فرهنگ لغت هوشیار