معنی ابدالابد - فرهنگ فارسی عمید
معنی ابدالابد
- ابدالابد
- به طور همیشگی، تا ابد، زمان بی پایان
تصویر ابدالابد
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با ابدالابد
ابدالاباد
- ابدالاباد
- همیشه جاویدان ابدالابد وابدالدهر همین چم رادارد
فرهنگ لغت هوشیار
ابد الابد
- ابد الابد
- تاپایان روزگار تا روزگار بجاست همیشه همواره: و هر تیر که از گشاد زبان بدل رسد بر آوردن آن امکان نیاید و درد آن ابدالدهر باقی ماند
فرهنگ لغت هوشیار
ابد الاباد
- ابد الاباد
- پایان هستی مقابل ازل الازل، همیشه همواره: در اصفهان - که ابد الاباد آبادخ - باد بلا وزیدن گرفته، نوعی پارچه است از پنبه
فرهنگ لغت هوشیار
ابوالاشد
- ابوالاشد
- سنان بن خالد بن اشدّ. یکی از شجعان عرب
لغت نامه دهخدا