معنی مطاعن
- مطاعن
- مطعن ها، نیزه زن ها، جمع واژۀ مطعن
واژههای مرتبط با مطاعن
مطاعن
- مطاعن
- جمع مطعن، نیزه زنندگان نیش زنندگان جمع مطعن
مطاعن
- مطاعن
- جَمعِ واژۀ مِطعَن و مِطعان. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج). و رجوع به مطعن و مطعان شود
تطاعن
- تطاعن
- رنجاندن یکدیگر را: با نیزه، با سخن
مطاحن
- مطاحن
- مِطحَن ها، آسیاها، جمعِ واژۀ مِطحَن
مطاعم
- مطاعم
- جمع مطعم، خوردنگاه ها خوردنگاهان خوردنی ها خواره ها جمع مطعم
مطاحن
- مطاحن
- جمع مطحنه، آسیاها جمع مطحنه
ملاعن
- ملاعن
- جمع ملعنه، ریستگاه ها فریه انگیزان گجستگان فریه گر شنه گر جمع ملعنه (ملعنت) لعن کننده
ملاعن
- ملاعن
- لعن کننده
مطاعم
- مطاعم
- مطعم ها، جاهای غذا خوردن، خوراک ها، خوردنی ها، جمعِ واژۀ مطعم
