جدول جو
جدول جو

معنی ماستینه

ماستینه
خوراکی که از ماست و دوغ تهیه می شود
تصویری از ماستینه
تصویر ماستینه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ماستینه

ماستینه

ماستینه
دوغی که شبت در آن کنند و در مشکی یا کیسه ای آویزند شیراز: و جئنهاببضاعه مزجاه... حسن بصری گفت ماستینه بوده
فرهنگ لغت هوشیار

ماستینه

ماستینه
شیراز. دوغی که شبت در آن کنند و در مشکی یا کیسه ای آویزند. (حاشیۀ برهان چ معین). پینو. کشک. شیراز. اقط. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : ایشان چیزکی بساختند که آلت شبانان باشد از ماستینه و ترف و گلیمی چند و پاره ای پشم رنگ کرده. (تفسیر ابوالفتوح ج 3 ص 144) و جئنا ببضاعه مزجاه... حسن بصری گفت ماستینه بوده. (تفسیر ابوالفتوح، از فرهنگ فارسی معین). به این گاو، روغن خر و خرما و ماستینه... (تفسیر ابوالفتوح ج 4 ص 97). و رجوع به اقط و شیراز شود، آش ماست. (ناظم الاطباء). ماست با. سپیدبا. آش ماست. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

راستینه

راستینه
بمعنی حقیقی و واقعی. (آنندراج). بمعنی راستین باشد که حقیقی است. (برهان) : و این میان (زمین که در میان عالم است) راستینه میان است. (التفهیم).
پر کن صنما هلا قنینه
ز آن آب حیات راستینه.
سنائی
لغت نامه دهخدا

مانتینه

مانتینه
از شهرهای کهن آرکادی است که پیروزی اسپارتها بر ’تبی ها’ی یونان و کشته شدن فرمانده لشکر ’تب’ به نام اپامی نونداس در آنجا موجب شهرت و معروفیت آن شهر گردید. (از لاروس). یکی از بلاد قدیمی آرکادیا بوده است. در سال 418 پیش از میلاد سپاهیان اسپارتا در این محل بر لشکریان آتن غالب شدند و شهر مزبور از این جهت در تاریخ قدیم یونان اهمیت یافته است. (اعلام تمدن قدیم تألیف فوستل دو کولانژ ترجمه نصرالله فلسفی)
لغت نامه دهخدا

ماستینی

ماستینی
منسوب است به ماستین از قرای بخارا. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا

ماستینی

ماستینی
محمد بن عبدالله بن عبدالرحمن قسام مکنی به ابوعبدالله و معروف به خنب (218-301) ازروات حدیث است. (از لباب الانساب ج 2 ص 82). روات در علم حدیث نه تنها کسانی هستند که احادیث پیامبر اسلام (ص) را از دیگران می شنوند و آن ها را حفظ می کنند، بلکه این افراد در بررسی صحت و سقم روایات نیز دخیل هستند. محدثان با بررسی زندگی و شخصیت روات، روایات صحیح و معتبر را از غیرمعتبر تفکیک می کنند. در نتیجه، نقش روات در صحت سنجی احادیث و جلوگیری از تحریف آن ها بسیار مهم است.
لغت نامه دهخدا

ماستونه

ماستونه
ماستو. ماستینه. (ناظم الاطباء). رجوع به ماستو و ماستینه شود
لغت نامه دهخدا