جدول جو
جدول جو

معنی لازم داشتن

لازم داشتن
چیزی را خواستن و به آن احتیاج داشتن
تصویری از لازم داشتن
تصویر لازم داشتن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با لازم داشتن

لازم داشتن

لازم داشتن
نیاز داشتن احتیاج داشتن نیاز داشتن، لازم شدن، واجب گشتن ضرور شدن: پس لازم شود که نفس مرکب بود از اسطقسات. یا لازم شدن برهان (حجت دلیل)، ثابت شدن آن. یا لازم شدن بیع. مدت خیار آن گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار

تلاطم داشتن

تلاطم داشتن
متموج بودن (دریا) سخت بهم برآمدن (امواج دریا)
تلاطم داشتن
فرهنگ لغت هوشیار

تازه داشتن

تازه داشتن
نو کردن جدید کردن اجرا کردن، از نو بکاربردناحیا کردن، از نو بکار بردن، خوش داشتن، خوشروی بودن خندان بودن شادمان بودن (چهره)
فرهنگ لغت هوشیار

ماتم داشتن

ماتم داشتن
سوک داشتن ماتم داشتن کسی را ماتم کسی داشتن، برای اوسوگواری کردن اقامه مراسم تعزیت جهت وی: عادت عشاق چیست ک مجلس غم داشتن حلقه شیون زدن ماتم هم داشتن، (عرفی آنند)
فرهنگ لغت هوشیار