معنی گنجاننده - فرهنگ فارسی عمید
معنی گنجاننده
- گنجاننده
- کسی که چیزی را در میان چیزی جا بدهد
تصویر گنجاننده
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با گنجاننده
گنجاننده
- گنجاننده
- جای دهنده چیزی را در چیزی. رجوع به گنجاندن و گنجانیدن شود
لغت نامه دهخدا
گنداننده
- گنداننده
- بدبو کننده متعفن سازنده، فاسد کننده تباه سازنده
فرهنگ لغت هوشیار
رنجاننده
- رنجاننده
- آزاردهنده. اذیت رساننده. موذی. رجوع به رنجانیدن شود
لغت نامه دهخدا