جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با فخاخ

فخاخ

فخاخ
جَمعِ واژۀ فخ. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به فَخ ّ شود
لغت نامه دهخدا

رخاخ

رخاخ
جمع رخ، رخ ها در شترنگ پیلمرغ ها زیست فراخ، زمین فراخ، زمین دمیده
فرهنگ لغت هوشیار

فراخ

فراخ
وسیع، پهن، پهناور، گسترده، برای مِثال به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار / که برّ و بحر فراخ است و آدمی بسیار (سعدی۲ - ۶۴۷)، گشاد، فراوان
فراخ رفتن: کنایه از زیاده روی کردن، سریع رفتن
فراخ
فرهنگ فارسی عمید