جدول جو
جدول جو

معنی غاوشنگ

غاوشنگ
چوبی که با آن گاو یا خر را می رانند
تصویری از غاوشنگ
تصویر غاوشنگ
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با غاوشنگ

غاوشنگ

غاوشنگ
آن چوب بود که بدو گاو رانند. (فرهنگ اسدی). چوبی باشد که بدو گاو رانند. (اوبهی). چوبی باشد که بر یک سر آن سیخی از آهن نصب کنند و بر سرین و کفل خر و گاو خلانند تا تند و زود براه روند و معنی ترکیبی آن گاوتند باشد چه غاو بمعنی گاو و شنگ بمعنی جلد و تند و تیز آمده است. (برهان). چوبی باشد که بدان گاو رانند معنی آن تیزکننده باشد و آن مخفف غاوباره است یعنی گاوراننده. (انجمن آرای ناصری) :
مرد را نهمار خشم آمد گزین
غاوشنگی را به کف کردش گزین.
طیان (از فرهنگ اسدی)
لغت نامه دهخدا

گاوشنگ

گاوشنگ
چوبی باشد که بر سر آن میخی از آهن نصب کنند و خر و گاو بدان رانند و وجه تسمیۀ آن گاوتندکن باشد چه شنگ بمعنی تند هم آمده است. (برهان) (آنندراج). سُک. (شعوری ج 2 ص 299) بیتی از لطیفی نقل کرده که صحیح نمی نماید. رجوع به غاوشنگ و گاوسنگ شود، نوعی غله که گاو را فربه کند و چون پوستش برکنند بعدش مقشر ماند. (انجمن آرای ناصری)
لغت نامه دهخدا