جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با شیخک

شیخک

شیخک
سالارک بخرد نما گندم نمای جو فروش شیخ کوچک، شیخ حقیر آن که خود را به شیخی زند: ... با همه امرای خود شیخ ما دست بیعت داد و آن شیخک باطل را هلاک گردانید
فرهنگ لغت هوشیار

شیخک

شیخک
دانۀ بزرگ سبحه که هر دو انتهای نخ سبحه را از آن بیرون کرده بهم گره کنند. خلیفۀ سبحه. مهرۀ بلندتر که بر سر سبحه است. میانه (در سبحه). واسطه. واسطهالعقد. صوفی. امام. محراب (در سبحه). (یادداشت مؤلف)
مرکب از شیخ عربی و کاف تصغیر فارسی، که تصغیر مع التحقیر شیخ است. (از غیاث)
لغت نامه دهخدا

سیخک

سیخک
سیخ کوچک، چهار قطعه گوشت که در سیخ کباب کنند، سیخ کوچکی که در دنباله هواپیماست
فرهنگ لغت هوشیار