معنی سیرآبی - فرهنگ فارسی عمید
معنی سیرآبی
سیرآبی
سیری از آب، کنایه از طراوت و آبداری
تصویر سیرآبی
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با سیرآبی
سیرآبی
سیرآبی
سیرآب بودن، در نهایت سیرآب شدن، ری، (ترجمان القرآن)، طراوت و تازگی: چو آب از اعتدال افزون نهد گام ز سیرآبی بفرق آرد سرانجام، نظامی، سیرآبی سبزه های نوخیز از لؤلؤ تر زمردانگیز، نظامی، منتهای کمال نقصانست گل بریزد بوقت سیرآبی، سعدی، ، آبداری، رطوبت، سیری از شرب آب، (ناظم الاطباء)، شکنبۀ پخته، سیرابی، (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
سیرابی
سیرابی
خوراک آبدار مانند آبگوشت که از شکمبه و شیردان گوسفند درست می کنند، شکمبه
فرهنگ فارسی عمید
سیرآبه
سیرآبه
مثل نهاری پز است در هندوستان که شوربای پخته فروشد. (آنندراج) ، یک نوع نان خورشی است که از ماست و سیر ترتیب دهند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
سیرابی
سیرابی
شکنبه، بزرگترین قسمت معده نشخوارکنندگان، سیرآبی
لغت نامه دهخدا
زیرآبی
زیرآبی
زیرآبکی، (فرهنگ عامیانۀ جمالزاده)، رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
گیرآبی
گیرآبی
دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد، واقع در 35هزارگزی جنوب خاوری مهاباد و 8500 گزی خاور شوسۀ مهاباد به سردشت، محلی کوهستانی و هوای آن معتدل و سکنۀ آن 157 تن است، آب آن از رود خانه مهاباد تأمین میشود، محصول عمده آن توتون، چغندر و حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.