سهل العلاج سهل العلاج مرضی که به آسانی بتوان آن را مداوا کرد، آسان چاره (واژه فرهنگستان) فرهنگ فارسی معین
سهل العلاج سهل العلاج درمان پذیر، شفایافتنی، مداواپذیرمتضاد: صعب العلاج، درمان ناپذیر فرهنگ واژه مترادف متضاد