معنی سبب سازی - فرهنگ فارسی عمید
معنی سبب سازی
سبب سازی
ساختن سبب، ایجاد وسیله، عمل سبب ساز
تصویر سبب سازی
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با سبب سازی
سبب سازی
سبب سازی
عمل سبب ساز. وسیله سازی: از سبب سازیش من سودائیم وز سبب سوزیش سوفسطائیم. مولوی. در سبب سازیش سرگردان شدم در سبب سوزیش هم حیران شدم. مولوی. رجوع به سبب شود
لغت نامه دهخدا
سبب سوزی
سبب سوزی
نابود کردن سبب، برای مِثال در سبب سوزیش من سوداییم / در خیالاتش چو سوفسطاییم (مولوی - ۵۶)
فرهنگ فارسی عمید
سبب سوزی
سبب سوزی
نابود کردن سبب. از میان بردن سبب: از سبب سازیش من سودائیم وز سبب سوزیش سوفسطائیم. مولوی. در سبب سازیش سرگردان شدم وز سبب سوزیش هم حیران شدم. مولوی
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.