جدول جو
جدول جو

معنی سایه خفت

سایه خفت
در سایه خفته، خفته و آرمیده در سایه
تصویری از سایه خفت
تصویر سایه خفت
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سایه خفت

سایه خشک

سایه خشک
خشک شده در سایه، میوه ای که آن را در سایه خشک کرده باشند
سایه خشک
فرهنگ فارسی عمید

سایه خوش

سایه خوش
درخت پرشاخ و برگ و سایه گستر، در علم زیست شناسی درخت نارون
سایه خوش
فرهنگ فارسی عمید

سایه رست

سایه رست
گیاهی که در زیر سایۀ درختان بروید و نمو کند، روییدۀ در سایه، کنایه از ناز پرورده، به نازونعمت پرورش یافته
سایه رست
فرهنگ فارسی عمید

سایه رست

سایه رست
کنایه از ناز پرورده. (غیاث). کسی که در ناز و نعمت بگذراند و گرم و سرد روزگار ندیده باشد. (آنندراج) :
اگر نوشته بکویش گذر کند شانی
اسیر قامت آن سروسایه رُست شود.
ملا شانی تکلو (از آنندراج).
، مفت خوار و رایگان خوار. (مجموعۀ مترادفات ص 206) ، نباتی که در زیر سایۀ اشجار روید. (آنندراج) ، ناتجربه کار و کم عقل. (مجموعۀ مترادفات ص 351) ، سایه نشین. (مجموعۀ مترادفات ص 206)
لغت نامه دهخدا

سایه دست

سایه دست
احتراماً. توصیۀ کتبی. سفارش کتبی در حق کسی: یک سایه دستی مرحمت فرمائید
لغت نامه دهخدا