جدول جو
جدول جو

معنی دیوسالار

دیوسالار
دلیر، دلاور، دلیر و تندخو مانند دیو
تصویری از دیوسالار
تصویر دیوسالار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با دیوسالار

دیوسالار

دیوسالار
سالار دیوان. رئیس دیوان، رئیس بزرگ. سالار عظیم، بدکردار و دیوکردار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

دیوسالار

دیوسالار
علی سالار فاتح از ملاکان و متنفذان مازندران و از مردم کجور (فوت 1326 هَ. ش. / 1367 هَ. ق.). وی در انقلابات اوائل مشروطیت و در فتح قزوین و تهران دخالت داشت و از طرف ملیون در رجب 1327 هَ. ق. لقب سالار فاتح یافت. او مردی نویسنده و تاریخ دان بود و به تفنن شعر می گفت و تألیفاتی نیز دارد که بچاپ نرسیده است
لغت نامه دهخدا

دریاسالار

دریاسالار
صاحب منصب نیروی دریایی که درجه او برابر با درجه سپهبد است
دریاسالار
فرهنگ فارسی معین

دریاسالار

دریاسالار
امیرالبحر. (یادداشت مرحوم دهخدا). درجه ای از درجات نظامی نیروی دریائی. صاحب منصب نیروی دریایی ایران. امیرالبحر اول. (از لغات فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا