جای گذاشتن چراغ در خانه یا دکان، پولی که تماشاگران در زورخانه و مانند آن پای چراغ می گذارند، پولی که دکانداران سر شب پای چراغ می نهادند تا به فقیری بدهند، در بازار به آخرین مشتری که تقریباً در آخروقت برای خرید جنس می آید، گویند
خادم امرد صوفیان در خانقاه. مثال:چراغی مرشد آمد، یعنی شاگرد و خادم مرشد آمد. رجوع به چراغ شود، زمینی که وقف شده باشد ازبرای مسجد و اماکن متبرکه، نذری که جهت روشنائی و اماکن متبرکه به خدام دهند، صدقه ای که بدرویشانی دهند که در شب قدم میزنند، پولی که به فالگو دهند. (ناظم الاطباء)