بیرون چیزی و بالای چیزی عقب، دنبال یک روی کاغذ یا سند که نوشته نشده باشد، قسمت عقب تن انسان از شانه تا کمر، بالای دوش حیوان از نزدیکی گردن تا دم یار، یاور، پناه پشت پا: مقابل کف پا، عقب پا، پس پا، روی پا، در ورزش در کشتی، فنی که برای زمین زدن حریف به کار می رود و پا را پشت پای او می گذارند و او را به عقب می رانند پشت پا زدن: کنایه از ترک کردن، اعراض کردن، رو گرداندن، رد کردن و ترک گفتن چیزی، برای مثال غایت آرزو چو دست نداد / پشت پایی زدم بیاسودم (ابن یمین - ۴۷۶) پشت پرده: کنایه از آنچه پنهانی و دور از چشم دیگران صورت می گیرد، پس پرده پشت دادن: تکیه دادن به چیزی، برگشتن، رو گردانیدن، پشت به میدان جنگ کردن و گریختن از پیش دشمن، پشت کردن پشت دوتا: پشت خمیده پشت سر: عقب سر، پس سر، پشت گردن، در پی پشت سر هم: یکی پس از دیگری، پی در پی، پیاپی پشت کردن: تکیه دادن به چیزی، برگشتن، رو گردانیدن، پشت به میدان جنگ کردن و گریختن از پیش دشمن پشت نمودن: تکیه دادن به چیزی، برگشتن، رو گردانیدن، پشت به میدان جنگ کردن و گریختن از پیش دشمن، پشت کردن پشت و پناه: کنایه از پشتیبان، حامی، مددکار، یار و یاور، نگهبان پشت و رو: آستر و رویه، وارونه، واژگونه پشت و روی: آستر و رویه، وارونه، واژگونه، پشت و روبیرون چیزی و بالای چیزی عقب، دنبال یک روی کاغذ یا سند که نوشته نشده باشد، قسمت عقب تن انسان از شانه تا کمر، بالای دوش حیوان از نزدیکی گردن تا دُم یار، یاور، پناه پُشت پا: مقابلِ کف پا، عقب پا، پس پا، روی پا، در ورزش در کشتی، فنی که برای زمین زدن حریف به کار می رود و پا را پشت پای او می گذارند و او را به عقب می رانند پُشت پا زدن: کنایه از ترک کردن، اعراض کردن، رو گرداندن، رد کردن و ترک گفتن چیزی، برای مِثال غایت آرزو چو دست نداد / پشت پایی زدم بیاسودم (ابن یمین - ۴۷۶) پُشت پرده: کنایه از آنچه پنهانی و دور از چشم دیگران صورت می گیرد، پس پرده پُشت دادن: تکیه دادن به چیزی، برگشتن، رو گردانیدن، پشت به میدان جنگ کردن و گریختن از پیش دشمن، پشت کردن پُشت دوتا: پشت خمیده پُشت سر: عقب سر، پس سر، پشت گردن، در پی پُشت سر هم: یکی پس از دیگری، پی در پی، پیاپی پُشت کردن: تکیه دادن به چیزی، برگشتن، رو گردانیدن، پشت به میدان جنگ کردن و گریختن از پیش دشمن پُشت نمودن: تکیه دادن به چیزی، برگشتن، رو گردانیدن، پشت به میدان جنگ کردن و گریختن از پیش دشمن، پشت کردن پُشت و پناه: کنایه از پشتیبان، حامی، مددکار، یار و یاور، نگهبان پُشت و رو: آستر و رویه، وارونه، واژگونه پشت و روی: آستر و رویه، وارونه، واژگونه، پُشت و رو