جدول جو
جدول جو

معنی باز آوردن

باز آوردن
دوباره آوردن، برگرداندن، واپس آوردن، برای مثال شو تا قیامت آید زاری کن / کی رفته را به زاری باز آری؟ (رودکی - ۵۱۱)
تصویری از باز آوردن
تصویر باز آوردن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با باز آوردن

باد آوردن

باد آوردن
مبتلی به (اذیما) شدن ورم کردن باستسقای لحمی گرفتار شدن
باد آوردن
فرهنگ لغت هوشیار

بار آوردن

بار آوردن
میوه دار کردن، بثمر آوردن، نتیجه دادن، ثمر آوردن
بار آوردن
فرهنگ لغت هوشیار

بار آوردن

بار آوردن
میوه آوردن درخت، پرورش دادن فرزند، تربیت کردن، میوه دادن، ثمر دادن، برای مِثال برانداز بیخی که خار آورد / درختی بپرور که بار آورد (سعدی۱ - ۹۷)
بار آوردن
فرهنگ فارسی عمید

باز خوردن

باز خوردن
به هم برخوردن، تصادف کردن، مصادف شدن، رو به رو شدن، برای مِثال بیامد که خواهد ز گُردان نبرد / نگهبان لشکر بدو بازخورد (فردوسی - ۴/۳۱)
باز خوردن
فرهنگ فارسی عمید

ناز آوردن

ناز آوردن
ایجاد نعمت و رفاه کردن، شادی آوردن: کنون دانش و داد باز آوریم بجای غم و رنج ناز آوریم. (شا. لغ)
فرهنگ لغت هوشیار

بازی آوردن

بازی آوردن
بازی نشان دادن. حادثه آفریدن:
بخون یکی لشکر اندر مشو
که چرخ کهن بازی آرد به نو.
فردوسی.
جهان سرگذشت است از هر کسی
چنین گونه گون بازی آرد بسی.
فردوسی.
لغت نامه دهخدا