جدول جو
جدول جو

معنی اندیشنده

اندیشنده
اندیشه کننده، فکر کننده، گمان کننده
تصویری از اندیشنده
تصویر اندیشنده
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اندیشنده

اندیشنده

اندیشنده
سگالنده. متفکر. متأمل. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

اندیشیده

اندیشیده
آنچه درباره آن فکر و اندیشه و تأمل ودقت کرده باشند: پادشاهان سخن اندیشیده گویند. (از اسکندرنامه نسخۀ سعید نفیسی). سخن اندیشیده باید گفتن و حرکت پسندیده باید کردن. (گلستان) ، محتشم. (از جهانگیری) (رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

انداینده

انداینده
اسم انداییدن اندودن، اندود کننده کاهگل کننده، زراندود کننده
انداینده
فرهنگ لغت هوشیار