معنی افژولیده - فرهنگ فارسی عمید
معنی افژولیده
- افژولیده
- پراکنده، پریشان گشته، برانگیخته شده
تصویر افژولیده
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با افژولیده
افژولیده
- افژولیده
- پریشان شده. برانگیخته شده. (ناظم الاطباء). و رجوع به افژولیدن و افژول شود
لغت نامه دهخدا
افژولیدن
- افژولیدن
- برانگیختن، پریشان ساختن، پراکنده کردن، اَوژولیدَن
فرهنگ فارسی عمید