جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با میوسن

میسوسن

میسوسن
پارسی تازی گشته می سوسن نوشابه ای که از گل سوسن فراهم آید
میسوسن
فرهنگ لغت هوشیار

میسون

میسون
کودک خوش قامت نیکوروی. (منتهی الارب، مادۀ م ی س) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

میسون

میسون
نام دختر بجدل، مادر یزید بن معاویه بن ابی سفیان. (از ناظم الاطباء) (از یادداشت مؤلف) (از منتهی الارب). بنت بجدل الکلبی، زوجه معاویه و مادر یزید. (از حبیب السیر چ سنگی ج 2 ص 241) (از العقدالفرید ج 5ص 123 و 137 و 140 و 154) (از تاریخ الخلفاء ص 137)
لغت نامه دهخدا

میسوسن

میسوسن
مُرَکَّب اَز: می + سوسن که معرب آن به فک اضافه است و در فارسی نیز چنان متداول است، شراب السوسن. شربت سوسن. شراب سوسن. چیزی است مرکب از می و سوسن که زنان بدان سر شستندی. (یادداشت مؤلف). آب انگور که به آب سوسن بجوشانند و برای دفع علت جوع البقر بخورانند. (انجمن آرا) (آنندراج). شراب السوسن. (از بحر الجواهر) (از تذکرۀ داود ضریر انطاکی). شربت سوسن را گویند. (برهان). شربت سوسن. (آنندراج). سرشستنیی است مر زنان را. (منتهی الارب، مادۀ م س ن). شی ٔ تجعله النساء فی الغسله لرؤوسهن. (تاج العروس، مادۀ م س ن). شراب سوسن است. (از اختیارات بدیعی) (از تحفۀ حکیم مؤمن) : حندقوقی و شراب ریحانی رقیق و می سوسن سود دارد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا

میرسن

میرسن
تیره ای از طایفۀ خدیوی ممسنی فارس. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 90)
لغت نامه دهخدا

میون

میون
دروغگوی. (منتهی الارب، مادۀ م ی ن) (آنندراج). دروغگو. (ناظم الاطباء). سخت دروغزن. (مهذب الاسماء) (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

میوس

میوس
بسیار تبخترکننده و خرامان رونده. (ناظم الاطباء). خرامنده. (منتهی الارب، مادۀ م ی س)
لغت نامه دهخدا

میون

میون
جَمعِ واژۀ مین. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جَمعِ واژۀ مین، به معنی دروغ. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا