معنی مصف - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با مصف
مصف
- مصف
- رده گاه، رزمگاه میدان جنگ جای صف زدن، میدان جنگ رزمگاه، جمع مصاف
فرهنگ لغت هوشیار
مصف
- مصف
- جای صف زدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). جای صف برکشیدن. موضع صف. صف کشیدنگاه. (یادداشت مؤلف) ، جای صف زدن در جنگ. ج، مصاف. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). میدان جنگ. رزمگاه. ناوردگاه، توسعاً، جنگ. ج، مصاف. (ناظم الاطباء). و رجوع به مصاف شود
لغت نامه دهخدا
آصف
- آصف
- تدبیر، مشاور خردمند، نام وزیر سلیمان (ع)، عنوان وزیران ایرانی در دوران اسلامی
فرهنگ نامهای ایرانی