معنی لگد پرانیدن - فرهنگ فارسی عمید
معنی لگد پرانیدن
- لگد پرانیدن
- لگد انداختن، لگد زدن، لگد پراندن
تصویر لگد پرانیدن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با لگد پرانیدن
لگد پرانیدن
- لگد پرانیدن
- لگد پراندن. رجوع به لگد پراندن شود
لغت نامه دهخدا
لگد پراندن
- لگد پراندن
- لگد انداختن. لگد پرانیدن. رَکل. (منتهی الارب) ، تن درندادن و امتناع ورزیدن. رام نشدن
لغت نامه دهخدا
مگس پرانیدن
- مگس پرانیدن
- دور کردن مگس از حوالی خود، بیکار ماندن (ایهام) : (مصریان چو نپرانند مگس بادل تنگ زهر نوشان تو گر کام بشکر ندهند ک) (ظهوری ظنند)
فرهنگ لغت هوشیار