معنی گو گو دلیر، پهلوان، برای مثال نگهبان بر او کرد پس اند مرد / گو پهلوان زاده با داغ و درد (دقیقی - ۹۰)، حکایت شنو کآن گو نامجوی / پسندیده پی بود و فرخنده خوی (سعدی۱ - ۶۰ حاشیه)مهتر، بزرگگاوگود تصویر گو فرهنگ فارسی عمید