جدول جو
جدول جو

معنی گریزیدن

گریزیدن
گریختن، فرار کردن، در رفتن، گرختن، گریزیدن
تصویری از گریزیدن
تصویر گریزیدن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گریزیدن

گریزیدن

گریزیدن
از گریز + یدن، پسوند مصدری، (حاشیۀ برهان چ معین). گریختن و گریغتن که مصدر گریغ است. (آنندراج). گریختن و گریزدن باشد. (برهان) :
بوزنه جست و گریز اندر زمی
بانگ برزد از کروز و خرمی.
رودکی
لغت نامه دهخدا

گرازیدن

گرازیدن
با ناز و تکّبر راه رفتن، خرامیدن، برای مِثال باغ ملک تو را مباد خزان / تا در او چون بهار بگرازی (انوری - ۴۷۸)
گرازیدن
فرهنگ فارسی عمید

گمیزیدن

گمیزیدن
شاشیدن، اِدرار کَردَن، شاشِدَن، میزیدَن، گُمیز کَردَن، شاش زَدَن، شاریدَن، گُمیختَن، چامیدَن، میختَن
گمیزیدن
فرهنگ فارسی عمید