معنی گریزیدن گریزیدن گُریزیدَن گریختن، فرار کردن، در رفتن، گرختن، گریزیدن گریختن، فرار کردن، در رفتن، گرختن، گریزیدن تصویر گریزیدن فرهنگ فارسی عمید