جدول جو
جدول جو

معنی گرختن

گرختن
گریختن، فرار کردن، در رفتن، گرختن، گریزیدن
تصویری از گرختن
تصویر گرختن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گرختن

گرختن

گرختن
فرار کردن بسرعت دور شدن: سیصد سال بدین صفت در آن عرصات بمانند... نه روی گریختن نه جای آرمیدن
فرهنگ لغت هوشیار

گرختن

گرختن
مخفف گریختن است. (برهان) (آنندراج). رجوع به گریختن شود
لغت نامه دهخدا

فرختن

فرختن
مقابلِ خریدن، واگذار کردن چیزی به کسی در ازای دریافت پول
فرختن
فرهنگ فارسی عمید