جدول جو
جدول جو

معنی علی السویه

علی السویه
به طور مساوی، به طور یکسان و برابر
تصویری از علی السویه
تصویر علی السویه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با علی السویه

علی السویه

علی السویه
مساوی برابر یسکان، بی تفاوت بی رحجان: برای ممن علی السویه است
علی السویه
فرهنگ لغت هوشیار

علی السویه

علی السویه
مساوی. برابر. یکسان. بطور تساوی. به برابری و یکسانی. (ناظم الاطباء). برابر هم. یک اندازه، بی تفاوت. بی رجحان.
- برای من علی السویه است، برای من بی تفاوت است. برای من یکسان است
لغت نامه دهخدا

علی السواء

علی السواء
بطور مساوی یکسان برابر: در این نسخهع علی السواء گاه (که) با هاء مخفیفه می نویسد برسم حالیه
فرهنگ لغت هوشیار

علی السواء

علی السواء
برابر. بطور یکسان. به یکسانی. بطور مساوی
لغت نامه دهخدا

علی علویه

علی علویه
ابن عبدالله بن سیف (با یوسف) ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به علویه. موسیقی دان بغدادی. اصل او از سغد بود و علم موسیقی را نزد ابراهیم موصلی آموخت و در آواز و آهنگ سازی و نواختن عود مهارتی بسزا یافت. وی در دربار امین خلیفۀ عباسی رامشگری میکرد و تا عهد المتوکل در قید حیات بود. وترهای عود او مقلوب و معکوس بود بدین ترتیب که ’بم’ در زیر همه قرار داشت و بالای آن ’مثلث’ و سپس ’مثنی’ و آنگاه ’زیر’. او را با امین و مأمون و معتصم و ابراهیم بن مهدی خلفای عباسی اخبار و حکایاتی است. (از الاعلام زرکلی از الاغانی ج 11 ص 333)
لغت نامه دهخدا