جدول جو
جدول جو

معنی دمبه

دمبه
دنبه، عضوی از بدن گوسفند که در انتهای تنۀ او آویخته و به جای دم اوست و تمام آن چربی است و روغن آن بیشتر و بهتر از پیه و چربی بدن گوسفند است
تصویری از دمبه
تصویر دمبه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با دمبه

دمبه

دمبه
دهی است از دهستان کزاز بالا از بخش سربند شهرستان اراک. آب آن از رود خانه آستانه. سکنۀ آن 462 تن. راه آن اتومبیلرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

دمنه

دمنه
نشان باشش نشان خانه، کینه دیرینه آثار خانه و حیات مردمی در زمینی، جایی که خاکروبه ریزند مزبله خاکروبه دان جمع دمن
فرهنگ لغت هوشیار

دمگه

دمگه
محل کار گذاشتن دم در کنار کوره، کوره زرگران و آهنگران و مسگران، گلخن حمام
فرهنگ لغت هوشیار