جدول جو
جدول جو

معنی دست چرب

دست چرب
سود و نفعی که از کسی به دیگری برسد، برای مثال دراین زمانه که امید دست چربی نیست / مگو چراغ ز خود روغنی برون آرد (صائب - لغت نامه - دست)
تصویری از دست چرب
تصویر دست چرب
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با دست چرب

دست چرب

دست چرب
معاون، صاحب مکنت، (به اضافه) کنایه از صاحب مکنت، مددکننده. اعانت کننده. رجوع به این ترکیب ذیل دست شود
لغت نامه دهخدا

دست چوب

دست چوب
کنایه است از دست راست و آن در خطاب بر نابینایان بی قاید که بیراه شوند گفته شود یعنی به طرف دستی که عصا در آن است و عصا معمولاً به دست راست باشد. (از لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی)
لغت نامه دهخدا

دست چوب

دست چوب
چوبدست. چوبدستی. (آنندراج). چوبی که هنگام راه رفتن به دست گیرند. (ناظم الاطباء). عصا
لغت نامه دهخدا

دست چربی

دست چربی
حالت و چگونگی دست چرب، امداد و اعانت کردن، ثروت و مکنت. (غیاث) (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا