جدول جو
جدول جو

معنی در بردن

در بردن
چیزی یا کسی را ربودن و با خود بردن
تصویری از در بردن
تصویر در بردن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با در بردن

در کردن

در کردن
بیرون کردن خارج کردن، یا در کردن تیر (گلوله) پرتاب کردن تیر (گلوله)، گنجانیدن داخل کردن (از اضداد)، کم کردن حط کردن موضوع کردن
فرهنگ لغت هوشیار

در کردن

در کردن
بیرون کردن، خارج کردن، شلیک کردن، داخل کردن، مخلوط کردن
در کردن
فرهنگ فارسی عمید

دل بردن

دل بردن
کنایه از دل ربودن، دلربایی کردن، مهر و محبت کسی را به خود جلب کردن
دل بردن
فرهنگ فارسی عمید