جدول جو
جدول جو

معنی خرمن پا

خرمن پا
نگهبان خرمن که خرمن غله را می پاید
تصویری از خرمن پا
تصویر خرمن پا
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خرمن پا

خرمن گاه

خرمن گاه
جایی که خرمنها را برای کوبیدن در آنجا گرد کنند محل کوفتن خرمن
خرمن گاه
فرهنگ لغت هوشیار

خرمن ماه

خرمن ماه
کنایه از هالۀ ماه، خرمن مه
هالِه، دایرۀ روشن که گاهی گرداگرد قرص ماه ظاهر می شود، شاهوَرد، شایوَرد، شادوَرد، سابود
خرمن ماه
فرهنگ فارسی عمید

خرمن گدا

خرمن گدا
کسی که برای گدایی بر سر خرمن ها می رود، گدای سر خرمن
خرمن گدا
فرهنگ فارسی عمید

خرده پا

خرده پا
ویژگی کاسب کم بضاعت، دوره گرد و کم مایه، کم درآمد، نوپا
خرده پا
فرهنگ فارسی عمید

خرمن گاه

خرمن گاه
قطعه زمینی سخت و هموار در کنار مزرعه که در آنجا گندم یا جو درو شده را به وسیلۀ خرمن کوب می کوبند تا کاه از دانه جدا شود
فرهنگ فارسی عمید

خرمن مه

خرمن مه
کنایه از هالۀ ماه، خرمن ماه، برای مِثال آسمان گو مفروش این عظمت کاندر عشق / خرمن مه به جوی خوشۀ پروین به دو جو (حافظ - ۸۱۴)
خرمن مه
فرهنگ فارسی عمید

خرمن ماه

خرمن ماه
هاله که بر دور ماه گرد آید. (از برهان قاطع). خرگاه ماه. (مجموعۀ مترادفات) ، روی معشوق. (لغت محلی شوشتر) ، خط عذار خوبان. (برهان قاطع) ، کنایه از سرین و کفل. (لغت محلی شوشتر)
لغت نامه دهخدا