معنی چسباننده
- چسباننده
- کسی که دو چیز را به یکدیگر بچسباند
واژههای مرتبط با چسباننده
چسباننده
- چسباننده
- کسی که دو چیز را بهم چسباند، میل دهنده منحرف سازنده
چسپاننده
- چسپاننده
- کسی که دو چیز را بهم چسباند، میل دهنده منحرف سازنده
چسپاننده
- چسپاننده
- چسباننده. ملصق کننده. الصاق دهنده. دوساننده. کسی که دو یا چند چیز را بهم بچسباند
چسبانده
- چسبانده
- ویژگی چیزی که به چیز دیگر پیوند داده شده، چسبانده
چسبانده
- چسبانده
- رجوع به چسب و چسپ و چسپانده شود
جنباننده
- جنباننده
- محرک
چسبانیدن
- چسبانیدن
- متصل کردن دو چیز بهم، پیوستن دو چیز به یکدیگر
چرخاننده
- چرخاننده
- کسی که چیزی را بچرخاند
چفساننده
- چفساننده
- چشباننده الصاق کننده
