معنی تندیدن تندیدن سرزدن برگ یا شکوفۀ درخت، جوانه زدن، برای مثال به صد جای تخم اندر افکند سخت / بتندید شاخ و برآورد رخت (عنصری - ۳۵۲) تصویر تندیدن فرهنگ فارسی عمید