معنی تاخت و تاز - فرهنگ فارسی عمید
معنی تاخت و تاز
- تاخت و تاز
- اسب دوانیدن، اسب تاختن، حمله، هجوم
تصویر تاخت و تاز
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با تاخت و تاز
ساخت و ساز
- ساخت و ساز
- آمادگی. کارساختگی. عدت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تخت و تاج
- تخت و تاج
- سلطنت و پادشاهی. تاج و تخت. فرمان روایی:
مخالف خرش برد و سلطان خراج
چه اقبال بینی در آن تخت و تاج.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا