جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با به ره

بهاره

بهاره
منسوب به بهار بهاری کشت بهاره. (مقابل کشت پاییزه)، گندم و غلات دیگر که در فصل بهار کارند
فرهنگ لغت هوشیار

به به

به به
کلمه ای که برای تحسین و تمجید گویند. به به یی در تداول کودکان گوسفند
فرهنگ لغت هوشیار

بهاره

بهاره
بهاری مثلاً لباس پاییزه، ویژگی زراعتی که حاصل آن در فصل بهار به دست می آید، ویژگی محصول کشاورزی کاشته شده در بهار مثلاً کشت پاییزه
بهاره
فرهنگ فارسی عمید

به به

به به
بَه، کلمۀ تعجب و تحسین که در مقام شگفتی از خوبی و پسندیدگی چیزی گفته می شود، به به، وه وه، په په
به به
فرهنگ فارسی عمید

بهاره

بهاره
کشت و زراعتی که در فصل بهار انجام می شود، شکوفه درخت به ویژه مرکبات
بهاره
فرهنگ فارسی معین

بهزره

بهزره
ناقۀ بزرگ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ناقۀ بزرگ فربه بسیارشیر. (از ذیل اقرب الموارد). ناقۀ بزرگ فربه. ج، بَهازِر. (مهذب الاسماء).
لغت نامه دهخدا