بستیناج. بلغت رومی خسک را گویند و به لغت اهل مغرب حمص الامیرخوانند. طبیعت وی سرد است به اعتدال، و ضماد کردن بر ورمهای گرم نافع باشد. (برهان) (آنندراج). گیاه و علف خلال است که در ترکی قِلَر و در عربی خِلطان گویند. (شعوری). خار خسک. اروپاییان در قرون وسطی آن را فاستیناج مینامیدند. (لکلرک. تاریخ طب ج 1: ابوالقاسم زهراوی) به فارسی خلال مکه و به عربی سدی نامند. نباتی است خاردار و برگ آن با خشونت و ریزه و گل آن سفید و ازرق و شاخه های آن بقدر شبری از بیخ می روید و باریک آن را خلال کنند. (از فهرست مخزن الادویه ص 139). ورجوع به همین کتاب و همین صفحه شود. در مصر آن را خَسَک و اَخُلَّه یا اُخُلَّه گویند. و انواع گوناگون دارد اگر دانه های آن را بو داده در داروی درد دندان به کار برند مسکن است. (از ابن بیطار ترجمه فرانسوی ص 227). و رجوع به متن عربی ابن بیطار جزءِ اول ص 95 شود. نوعی از جلبان است. (تذکرۀ داود ضریر انطاکی)
الخلال. (تذکرۀ داود ضریر انطاکی ص 78). و این صورت نزدیکتر بحقیقت است از بستیباج برهان و بستیاج فهرست مخزن الادویه. (یادداشت مؤلف). و رجوع به دزی ج 1 ص 83 و بستیباج و بستیاج شود