معنی انگل انگل جانداری که تمام یا قسمتی از عمرش را به موجود دیگری بچسبد و از جسم او غذا دریافت کند، پارازیت، کنایه از کسی که سربار سایرین شود و به هزینۀ دیگران روز بگذراند، طفیلیانگله، دکمه، منگوله، حلقه، جادکمه، انگول، انگیل تصویر انگل فرهنگ فارسی عمید