جدول جو
جدول جو

معنی نهازیده

نهازیده
ترسیده، کسی که دچار بیم و ترس شده
وحشت زده، هراسیده، مرعوب، متوحّش، خائف، رعیب، چغزیده، مروع
تصویری از نهازیده
تصویر نهازیده
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با نهازیده

آهازیده

آهازیده
بیرون کشیده شده، قد کشیده، آهَنجیدِه، آهِختِه، آختِه، آهیختِه، بَرهیختِه، فَراهیختِه، بَرکِشیدِه
آهازیده
فرهنگ فارسی عمید

نهازیدن

نهازیدن
ترسیدن بیم بردن: (لبت گویی که نیم کفته گل است می و نوش اندر و نهفتستی) (زلف گویی ز لب نهازیده است بگله سوی چشم رفتستی)
نهازیدن
فرهنگ لغت هوشیار

نهازیدن

نهازیدن
بترسیدن از چیزی یا کسی. (از لغت فرس اسدی ص 105). ترسیدن و واهمه کردن و بیم بردن. (برهان قاطع) :
زلف گوئی ز لب نهازیده ست
به گله سوی چشم رفتستی.
طیان (لغت فرس).
نهازیدن به معنی ترسیدن غلط است. رجوع به نهاریدن شود. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا