پناه. (مهذب الاسماء) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). پناه جای. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ملجاء وفلان معقل قومه، ای یلتجئون الیه. (اقرب الموارد) : و مردم شهر... با ایشان مقاومت نتوانند کردو ایشان را وزر و موئل و معقل دستگیر نباشد. (تاریخ بیهق ص 15) ، جایی که شتر را بندند، کوه بلند. ج، معاقل. (از اقرب الموارد)
نام رودی است به عراق که از شهرک مفتح برگیرد. (حدود العالم). نهری است در بصره. (ابن الاثیر ج 7 صص 98-100). به امر عمر و به وسیله معقل بن یسار کنده شد. (اعلام زرکلی ج 3 ص 1058). و رجوع به معقل بن یسار بود