جدول جو
جدول جو

معنی مستنجم

مستنجم
آنکه طلب روشنایی کند، روشن، تابان
تصویری از مستنجم
تصویر مستنجم
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مستنجم

مستنجم

مستنجم
طلب روشنائی کننده. (غیاث) (آنندراج). و رجوع به استنجام شود، روشن. (غیاث) (آنندراج). تابیده و افروخته:
دود پیوسته هم از هیزم بود
کی ز آتشهای مستنجم بود.
مولوی (مثنوی)
لغت نامه دهخدا

مستنجد

مستنجد
دلاور، یاریخواه یاری خواهنده، دلیر و توانا، جمع مستنجدین
مستنجد
فرهنگ لغت هوشیار