معنی مستان مستان درحالت مستی، کنایه از ازخودبی خود شده، مست، برای مثال سوی رز باید رفتن به صبوح / خویشتن کردن مستان و خراب (منوچهری - ۷) درحالت مستی، کنایه از ازخودبی خود شده، مست، برای مِثال سوی رز باید رفتن به صبوح / خویشتن کردن مستان و خراب (منوچهری - ۷) تصویر مستان فرهنگ فارسی عمید