جدول جو
جدول جو

معنی مداوا

مداوا
درمان کردن، دوا کردن، معالجه کردن، برای مثال فکر بهبود خود ای دل ز دری دیگر کن / درد عاشق نشود به به مداوای حکیم (حافظ - ۷۳۶)
تصویری از مداوا
تصویر مداوا
فرهنگ فارسی عمید