معنی لولوبار - فرهنگ فارسی عمید
معنی لولوبار
- لولوبار
- لؤلؤبارنده، مرواریدبار، لؤلؤافشان
تصویر لولوبار
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با لولوبار
لولوبار
- لولوبار
- آنکه لولو بارد، اشکبار. لولوبند. به لولو باز بسته دارای لولو: لب چو مرجان و لیک لولوبند تلخ پاسخ و لیک شیرین خند (نظامی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
لولوپاش
- لولوپاش
- آنکه لولوباشد لولو را بکار برد. آنکه لولوباشد لولو را بکار برد
فرهنگ لغت هوشیار
لؤلؤبار
- لؤلؤبار
- آنکه لؤلؤ بارد. مجازاً اشکبار:
بودم آنگه ز لفظ لؤلؤبار
بارم اکنون ز دیدگان لؤلؤ.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
بولوار
- بولوار
- میدان و خیابانی که باغچه ها و چمن ها و درختان بسیار دارد و محل گردش عموم است، بلوار
فرهنگ لغت هوشیار
بولوار
- بولوار
- خیابان پهنی که وسط آن درخت و گل و گیاه باشد و به دو قسمت مساوی تقسیم شود، چارباغ (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
بولوار
- بولوار
- میدان و خیابانی که باغچه ها و چمنها و درختان بسیار دارد و محل گردش عموم است، بُلوار، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
کولبار
- کولبار
- کولباره، کوله بار، کوله باره، رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا