معنی گندم درو

گندم درو: هنگامی از سال که گندم را درو کنند

تصویری از گندم درو — تصویر گندم درو

فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گندم درو

گندم درو

گندم درو: هنگامی از سال که گندم را درو کنند: بموسم گندم درو از آسمان باران آمد پانزده شبانه روز که حوضها لبالب شد

فرهنگ لغت هوشیار

گندم درو

گندم درو: وقتی از سال که گندم را درو کنند. خردادماه یا تیرماه: به موسم گندم درو، از آسمان باران آمد پانزده شبانه روز که حوضها لبالب شد. (تاریخ طبرستان)

لغت نامه دهخدا

گندم فروش

گندم فروش: آنکه شغلش فروختن گندم است

گندم فروش

فرهنگ لغت هوشیار

گندم فروش

گندم فروش: کسی که پیشۀ او فروختن گندم است. فومی. (ملخص اللغات حسن خطیب). حنّاط:
به بازار گندم فروشان درآی
که این جوفروش است و گندم نمای.
سعدی.
که شبلی ز حانوت گندم فروش
به ده برد انبان گندم به دوش.
سعدی

لغت نامه دهخدا

گندم سر

گندم سر: خوشه ی ریز و کوچک، خوشه ی گندم، سبوس گندم

فرهنگ گویش مازندرانی