معنی گرم تاز - فرهنگ فارسی عمید
معنی گرم تاز
- گرم تاز
- آنکه به شتاب تاخت کند، گرم تازنده
تصویر گرم تاز
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با گرم تاز
گرم تاز
- گرم تاز
- آنکه بشتاب تاخت کند تند تازنده: آن مشرب سرد گرم تاران ترآخور جان خشک بازان... (تحفه العراقین)
فرهنگ لغت هوشیار
گرم تاب
- گرم تاب
- تابنده با حرارت بسیار: بجشن همایون میمون تو چو گشت آفتاب از حمل گرمتاب... (سوزنی)
فرهنگ لغت هوشیار
گرگ تاز
- گرگ تاز
- آنکه مانند گرگ تازد آنکه بهر وله رود: صیادی سگی معلم داشت ازین پهن بری... گرگ تازی نهنگ یازی چون صرصر در صحرا
فرهنگ لغت هوشیار
گرگ تاز
- گرگ تاز
- آنکه یا آنچه چون گرگ تازد. آنکه به هروله رود: صیادی سگی معلم داشت از این پهن بری... گرگ تازی، نهنگ یازی چون صرصر در صحرا. (سندبادنامه ص 200)
لغت نامه دهخدا
گرمتاز
- گرمتاز
- تند درتاخت و تاز. تند تازنده. بشتاب تازنده:
پیش خوانپایۀ سلیمانی
سخن مور گرمتاز فرست.
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 574)
لغت نامه دهخدا