جدول جو
جدول جو

معنی کوکائین

کوکائین
آلکالوئیدی جامد، سفید مایل به زرد، بی بو و تلخ مزه که از برگ های درخت کوکا استخراج می شود و مصرف دارویی دارد
تصویری از کوکائین
تصویر کوکائین
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کوکائین

کوکائین

کوکائین
جسمی است جامد، بی بو و تلخ مزه، درآب گرم و الکل و اتر حل میشود و در طب از طریق تزریق زیر جلدی استعمال میگردد، ماده سمی مخدر که از گیاه کوکا گرفته میشود
فرهنگ لغت هوشیار

کوکائین

کوکائین
مادۀ سمی مخدر که از گیاه کوکا گرفته می شود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) .مأخوذ از کلمه کوکا. آلکالوییدی است که از برگ درختچۀ کوکا به دست آورند و یکی از داروهای بی حس کننده موضعی است، ولی استعمال ممتد این دارو منتهی به اعتیاد شدید می گردد. (از لاروس). آلکالوییدی است که از برگهای درخت کوکا استخراج می کنند. ترکیب شیمیایی کوکائین No4 + H21 C17 می باشد. کوکائین به صورت منشورهای کوچک برنگ (سفید) متبلور می شود و بسیار کم در آب محلول است، ولی در الکل و اتر کاملاً حل می گردد. کوکائین در 89 درجه حرارت ذوب می شود. املاح کوکائین در پزشکی مورد استعمال دارد و مهمترین ملح آن کلریدرات کوکائین است. کوکائین یک بی حس کننده موضعی و ضد درد عالی می باشد و بیشتر در چشم پزشکی جهت بی حس کردن قرنیه مورد استعمال دارد. معتادان به کوکائین آن را از راه بینی یا به طریق تزریق استعمال می کنند و نوعی نشأه می یابند. اعتیاد به کوکائین موجب اختلالات جسمی و روحی شدید می گردد. (از فرهنگ فارسی معین). کوکائین در سال 1589 میلادی به وسیله گدک از برگ کوکا استخراج گردید و در سال 1884 میلادی کولر آن را در بیماریهای چشم به کار برد و رکلوس اولین بار آن را برای بی حسی موضعی در جراحی مورد استفاده قرار داد. امروزه این دارو به طریقۀ سنتز ساخته می شود. کوکائین خیلی کم در آب حل می شود و معمولاً کلریدرات آن را (کلریدرات دو کوکایین) که به شکل سوزنهای ریز متبلوری است و به خوبی در آب حل می شود به کار می برند. جذب و دفع کوکائین به سرعت انجام می گیرد علاوه بر راه زیر جلدی و معدی این دارو از راه مخاط و پوست خراشیده شده نیز جذب می شود. (درمانشناسی تألیف محمدعلی غربی ج 1 صص 107-108). و رجوع به درمان شناسی تألیف عطائی ج 2 ص 803 شود
لغت نامه دهخدا

کوکایین

کوکایین
ماده ای است بی بو و تلخ که از برگ درخت کوکا استخراج می شود، خاصیت بیهوش کنندگی دارد. مصرف زیاد آن اعتیادآور است
کوکایین
فرهنگ فارسی معین

اوکرائین

اوکرائین
اوکراین، نام رسمی آن جمهوری شوروی سوسیالیستی اوکرائین (روسی اوکرائینا) و دارای 602600 کیلومتر مربع مساحت و تخمیناً 40600000 تن جمعیت (در سال 1956م،) و جزء اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی است و کرسی آن کیِف است، این ناحیه روسیۀ صغیر نیز نامیده میشود، رودهای بوگ جنوبی، دنیپر و دومنتس آنرا مشروب میکنند، بیشتر اراضی آن استپ های حاصلخیز است که یکی از مناطق عمده گندم خیز اروپاست، بنادر عمده آن بر دریای سیاه اودسا، خرسون و ژدانوف است، صنایع عظیم اوکرائین در قسمتهای مرکزی و شرقی آن متمرکز و بر پایۀ معادن آهن کریووی روگ و زغال سنگ حوضۀ دونتس استوار است، مراکز صنعتی عمده آن خارکف، دنیپروپتروفسک است، اوکرائین غربی معادن نفت دارد، رجوع به دایرهالمعارف فارسی شود
لغت نامه دهخدا

زوپائین

زوپائین
دهی از دهستان قلعه نو است که در بخش کلات شهرستان مشهد واقع است و 971 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

کاکائیه

کاکائیه
نام فرقه ای است معروف در شمال عراق ایشان خود را مسلمان میدانند لیکن آداب و رسوم شان با دیگر مسلمانان تفاوتهایی دارد. لفظ کاکائیه کردی است و از کاکا که بمعنی برادر است گرفته شده است و وجه تسمیه آن بنا بر افسانه یی که عباس عزاوی آورده است چنان است که یکی از مؤسسان این فرقه از سادات برزنجه سلیمانیه در محل سکونت خود (قریۀ برزنجه) تکیه ای ساخت و برای آن ستونی تعبیه کرد اما ستون از دیوارهای بنا کوتاه آمد به برادر خود گفت: ’ای کاکا بکشش’ (مدها ایهاالاخ). بعلت کرامتی که داشت ستون را کشید و دراز شد و بسبب همین حادثه (کاکائیه) خوانده شدند و نیز عزاوی آرد: که شعبه ای از فتیان و اخیه، جوانمردان هستند که در عصر عباسی در عراق معروف به وده اند. شمس الدین سامی در قاموس الاعلام در مادۀ اخیه (اخیلر) چنین آرد: فرقه ای است که در اواخر دولت سلجوقیه ظهور کرد و اساس طریقت شان بر تصوف بود. رعایت مبانی مواخات و معاونت جزء اساس طریقت این فرقه بود بعض شان از ضعف دولت سلجوقی استفاده میکردند و سودای حکومت در سر میپروراندند و حکومت های کوچکی هم تشکیل دادند که بدست سلاجقه مغلوب شدند. رجوع به الکاکائیه فی التاریخ و قاموس الاعلام ترکی در ماده اخیه شود
لغت نامه دهخدا

کورابین

کورابین
بمعنی کوبین باشد و آن ظرفی است مانند کفۀترازوی بزرگ که از برگ خرما یا از لیف خرما یا از نی بافند و روغن گران مغزهای کوفته را در آن کنند و در شکنجه درآرند تا روغن از آن برآید آن را به عربی معدل خوانند، (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، در جهانگیری و سروری و رشیدی این صورت نیامده، مصحف کوبین است، (حاشیه برهان چ معین)، و رجوع به کوبین شود
لغت نامه دهخدا

کومایین

کومایین
دهی از دهستان سورسور که در بخش کامیاران شهرستان سنندج واقع است و 163 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا