معنی قرض دار قرض دار آنکه به دیگری بدهکار است، وام دار، برای مثال سه بوسه کز دو لبت کرده ای وظیفۀ من / اگر ادا نکنی قرض دار من باشی (حافظ - ۹۱۲) تصویر قرض دار فرهنگ فارسی عمید
پری دار پری دار آنکه جن او را گرفته باشد جن دار جن گرفته پی گرفته، جمع پریداران، دختری دوشیزه که زنان جادو افسانها خوانده بر او دمند تا پری در بدن او در آید و آن اثنا از مغیبات خبر دهد، دیوانه مجنون، جا و مقام دیو فرهنگ لغت هوشیار