جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با غیلان

غیلان

غیلان
جمع غول، دیوان یغامان جایی که گوسفند و گاو و غیره شب را در آن جا به سر برند شبگاه شوغا آغل، مغاکی در دشت یا در کوه
فرهنگ لغت هوشیار

غیلان

غیلان
جَمعِ واژۀ غول، (منتهی الارب) (اقرب الموارد)، رجوع به غول شود،
- غیلان ُالْوَغی ̍، سپاهیان دلیرو شجاع، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

غیلان

غیلان
ابن دعمی بن ایاد بن نزار بن معد. یکی از اجداد عرب بود. (از اللباب فی تهذیب الانساب ج 2). در حبیب السیر غیلان بن مضر از اجداد رسول خدا بشمار آمده است، ظاهراً همین غیلان بن دعمی است. رجوع به کتاب مذکور چ خیام ج 1 ص 284 شود
ابن میسره یا ابن یسره. محدث است و سعید بن عامر از وی روایت دارد. رجوع به سیره عمر بن عبدالعزیز ص 79 شود
لغت نامه دهخدا