جدول جو
جدول جو

معنی غنویدن

غنویدن
غنودن، خفتن، خوابیدن، درخواب شدن، آرمیدن
تصویری از غنویدن
تصویر غنویدن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با غنویدن

غنویدن

غنویدن
غنود خواهد غنود بغنو غنونده غنوده) بخواب رفتن در خواب شدن، آسودن آرمیدن، مانده شدن خسته شدن، مردن به خواب ابدی رفتن
فرهنگ لغت هوشیار

غنویدن

غنویدن
خوابیدن. (برهان قاطع). خفتن. (صحاح الفرس). غنودن. (برهان قاطع). رجوع به غنودن شود:
این تخم به غفلت غنویدن ندهد
جز حسرت وقت درویدن ثمرت.
سراج بلخی.
، آسودن وآرمیدن. (برهان قاطع). رجوع به غنودن شود
لغت نامه دهخدا